يادداشت سردبير٬ شماره ١٨٩
سياوش دانشور
تحولات مصر:
اعتصاب گسترده کارگران
عليرغم سياست دولت مبارک براى وقت کشى و همزمان عقب نشينى قطره چکانى و صورى٬ که هدفى جز تجديد قواى دستگاه سرکوب و فرسوده کردن معترضين ندارد٬ تمايل انقلابى براى نفى حکومت روز به روز گسترش مى يابد. ديروز سه شنبه در ميدان تحرير قاهره صدها هزار نفر اجتماع کردند و مانورهاى مبارک - سليمان را با يک نه محکم پاسخ دادند. عمر سليمان اعلام کرد که مبارک فرمان بازبينى و رفرم در قانون اساسى را امضا کرده است٬ کار براى انتقال مسالمت آميز قدرت آغاز شده و مخالفين سياسى و معترضين تحت تعقيب قرار نخواهند گرفت.
پاسخ مردم روشن بود: نه پارلمان را قبول داريم و نه قانون اساسى را. نه مبارک مشروعيت دارد و نه سليمان و رژيم قديم. مبارک بايد برود٬ رژيم بايد برود! نه فقط سنگرهاى خيابانى برقرارند٬ تيمهاى نظم و امنيت و ضد پرووکاسيون امنيتى ها به وسعت کار ميکنند٬ شوراها و کميته هاى انقلابى محلات مرتبا شکل ميگيرند٬ بلکه در تظاهرات ديروز قاهره بخشهاى مختلف جامعه از جمله معلمان٬ وکلا٬ سازمانهاى دانشجوئى و زنان بطور مستقل بميدان آمدند. در اعتراضات ديروز شرکت خانوادگى همراه با کودکان چشمگير بود. اجتماعات بيشتر به يک جشن توده اى تبديل شده بود که نشانگر اميد به پيروزى و شکست آخرين لايه هاى ترس در جامعه است. در الکساندريا- اسکندريه- تظاهرات ميليتانت تر در جريان بود. ديروز سراسر مصر موج اعتراض و اجتماع عليه حکومت فاسد و پوسيده مبارک بود. مردم همه جا ميگويند وعده هاى سليمان و مبارک پوچ است٬ ناکافى است٬ گسترش ديالوگ با مبارک نميشود٬ اين ديالوگ نيست تلاش براى کودتا است٬ تا آنها هستند ما هم هستيم٬ بايد بروند!
امروز چهارشنبه در ٢٩ منطقه کشور تظاهرات و اعتراض در جريان است. حضور وسيع کارگران و فراخوان اعتصاب عمومى خبر مهم امروز در مصر است. در عين حال براى روز جمعه فراخوان وسيع ترين تظاهرات صادر شده تا سياست وقت کشى و جنگ فرسايشى مبارک پاسخ داده شود.
کارگران آمدند!
در رويدادهاى تاکنونى مصر کارگران و شبکه هاى کارگرى نقش جدى داشته اند. نه فقط اعتصاب در بنادر و صنايع فولاد سوئز بلکه شرکت توده وسيع کارگران در اعتراضات و کوبيدن مهر عليه فقر و گرسنگى و بيکارى براين اعتراضات شورانگيز است. اما با تعميق اوضاع و روشن تر شدن صفبنديهاى سياسى٬ کارگران در قامت مستقل بميدان مى آيند. امروز چهارشنبه سه اتحاديه کارگرى مستقل فراخوان اعتصاب عمومى براى افزايش دستمزدها داده اند. دهها هزار کارگر در قاهره٬ سوئز و محله و حلوان از صنايع مختلف اعم از نساجى٬ فلز٬ شيلات و خدمات اعتصاب کردند و به اجتماعات اعتراضى پيوستند. اتحاديه هاى معلمان و بازنشستگان به اعتصاب پيوستند. اعتصابات گسترش مى يابد و خون تازه اى به تحرک انقلابى در مصر ميدهد. در جنبش کارگرى تلاش براى برکنارى بورکراتهاى اتحاديه اى که بيشتر مهره هاى طبقه حاکمه اند در جريان است. فشار توده کارگران بر سازمانهاى موجود کارگرى هر روز بالا ميگيرد. مسئله صرفا نفى قانون ضد کارگرى ١٠٠ نيست بلکه عروج نهادهاى جديد کارگرى٬ سست شدن موقعيت خطوط راست در اتحاديه هاى سنتى٬ و گسترش اعتصاب و سنت عمل مستقيم کارگرى در تحولات مصر اخبار بسيار نويد بخشى هستند.
جنبش توده اى براى سرنگونى مبارک و رژيمش تا به امروز دنيا را تکان داده است. مبارک و رژيمش٬ دستگاه سرکوب پليسى و امنيتى تا هم اکنون تماما بى اعتبار و نامشروع اعلام شدند. نورافکن ها روى شکافهاى عميق طبقاتى و ثروتهاى افسانه اى خانواده مبارک و بخشى از حکومتيها در مقابل کار براى روزى دو دلار بيش از ۴٠ ميليون نفر افتاده است. اعتصاب عمومى کارگرى در اين اوضاع جان تازه اى به قيام ميدهد و کل اردوى بورژوازى در حکومت و اپوزيسيون را مورد هدف قرار خواهد داد. بايد اميدوار بود که جنبش کارگرى مصر به يک قطب سياسى آلترناتيو و يک اميد محرومان در پروسه سرنگونى و شکل دادن به سيماى آتى جامعه تبديل شود. غول جنبش کارگرى در يکى از مهمترين کشورهاى منطقه قد علم ميکند.
ارتش٬ غرب٬ اسلاميها
ارتش مصر تاکنون از تحولات جان سالم بدر برده است و اين مهمترين تهديد براى حرکت انقلابى ميليونها زحمتکش در اين کشور است. ارتش در مصر٬ مانند ديگر کشورها٬ صرفا نهادى سرکوبگر و مافوق مردم نيست. ارتش استخوانبدى حاکميت و بخشى از طبقه سرمايه دار در اين کشور است. ارتش نه فقط ارگانى مافوق مردم و متکى بر قدرت کودتائى٬ بلکه سرکوبگر خشن شورش نان سال ١٩٧٧ در دوره انور سادات و حامى پر و پا قرص سه دهه حکومت مبارک است. وقتى که پليس ضد شورش و نيروهاى امنيتى نتوانستند امواج اعتراض را کنترل کنند و قتل بيش از يکصد نفر و زخمى شدن ١۶٠٠ نفر پاسخ نداد٬ ارتش بعنوان "بيطرف" به خيابان آمد. اين ارتش قرار است زير نظر ژنرال سليمان و شرکا و با چراغ سبز آمريکا و اسرائيل و دولتهاى غربى خود را آماده سرکوب و اعمال حکومت نظامى کند. همين امروز سليمان به معترضين اولتيماتوم داد که اعتراضات نميتواند بدينصورت ادامه پيدا کند: يا ديالوگ يا کودتا! ارتش امروز از تهاجم کارگران و مردم به مراکز حساس دولتى مثل پارلمان و مقر مبارک دفاع ميکند و فردا براى خارج شدن اوضاع از کنترل آماده کودتاى نظامى است. ارتش در قياس با روزهاى اول تدريجا رفتار و لحن اش عوض شده و بدرست بدبينى قيام کنندگان به ارتش تحريک شده است. بد بينى اى که بايد به مرز قاطع و روشنى با ارتش تبديل شود. نفى حکومت و رژيم سابق بدون نفى ساختار ارتش و کليه ارگانهاى قدرت مافوق مردم غير ممکن است. ارتش آخرين سنگر بورژوازى براى سرکوب خونين تلاش انقلابى مردم در مصر است.
سياست آمريکا و دولتهاى غربى تدريجا از ظاهر ژست هاى ديپلماتيک و دستپاچه فاصله ميگيرد. خيلى سريع تحکم اوباما- کلينتون فروکش کرد و سياست مشترک آمريکا و اروپا در کنفرانس مونيخ فرصت دادن به پروسه انتقال تدريجى و مسالمت آميز قدرت٬ تحسين ارتش و برداشتن فشار روى رفتن مبارک شد. آمريکا و دولتهاى غربى ميدانند اگر اوضاع به سمت راديکاليسم بيشتر بود در گام اول ارتش مورد تهاجم قرار خواهد گرفت. سياست غرب در تحولات مصر حفظ وضع موجود٬ حفظ ساختار ارتش در قدرت سياسى منهاى مبارک و موکول کردن پروسه سياسى در مصر به کنفرانسهاى بين المللى و انتخاباتهاى کنترل شده است.
و بالاخره دامن زدن به سياست وحشت از اسلاميها سياست دولت اسرائيل و راست افراطى در آمريکا است. بدون ترديد جنبش اسلام سياسى فى النفسه يک خطر اجتماعى است و هر جنبش آزاديخواه بايد براى نفى اين خطر سياستهاى روشن و عملى داشته باشد. اما در اوضاع امروز مصر برجسته کردن خطر جريان اسلامى سپرى براى تداوم سياست حمايت از حاکميت مبتنى بر ارتش و نظاميان است. ابراز نگرانى غرب از قدرتگيرى اسلام سياسى يک نگرانى صورى است. نگرانى واقعى آنها رشد راديکاليسم در تحولات مصر است که ميتواند کل منطقه و حکومتهاى فاسد و پفکى را پائين بکشد. بدون ترديد آمريکا و غرب همين اخوان المسلمين را در صورت عروج قدرتمند طبقه کارگر و کمونيسم در تحولات مصر جلو ميکشد و کل بورژوازى مصر از اين جريان بعنوان يک سد دفاعى خود در مقابل کارگر و کمونيسم استفاده خواهد کرد.
بميدان آمدن کارگران با مطالبه رفاه و حقوق بيشتر ادامه اعتراض به فقر و فساد و بيکارى و ديکتاتورى است که موتور محرکه اين اعتراضات بود. رشد تدريجى کميته ها و ارگانهاى انقلابى ميان معترضين و شکلگيرى قدرتى رو به گسترش در پائين٬ گسترش بدبينى نسبت به سياست موذيانه ارتش و ژنرالهاى حاکم که وعده ميدهند و وقت ميخرند٬ تغيير موضع آمريکا و دولتهاى غربى به نفع حکومت فقر و ديکتاتورى٬ بى نتيجه بودن کوبيدن مهر "پرو دمکراسى" و "مردم خواهان رفرم" رسانه ها به تحولات مصر٬ و خوابيدن شتر دم خانه شاه فهد و قذافى و امير کويت و شاه اردن و بشار اسد و خامنه اى٬ اعتراض و شورش فقرا در عراق به کمبود آب و برق٬ استعفاى کابينه در پاکستان٬ و ... همه از پيامدهاى پتانسيل عظيم تحرک انقلابى در مصر و تونس است.
"آنچه در تونس و مصر و دیگر کشورها میگذرد گوشه ای از تصویر آتی سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا است که موج آن مجددا به اروپا برخواهد گشت. آنچه مسلم است دیگر مردم دیکتاتوریهای مادام العمر، حکومتهای استبدادی و نوکر بانک جهانی، رژیمهای مبتنی بر فقر و فلاکت و اختناق را نمیپذیرند. عمر مبارک ها، قذافی ها، خامنه ای ها، شاه حسین ها، بشار اسدها، و شاه فهد ها تمام شده است. در این موج بعید است حتی کرزای ها و طالبانی ها جان سالم بدر ببرند".
مسئله قدرت سياسى و سرنوشت آتى جامعه مصر هنوز باز است. همه چيز در گرو پراتيک انقلابى طبقه کارگر و انقلابيونى است که براى نفى وضع موجود بميدان آمده اند. *
٩ فوريه ٢٠١١